اقبال نگران از بین رفتن وحدت بین مسلمانان بود

به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه :    

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «مروری بر زندگی و آثار محمداقبال لاهوری» با حضور سحر بابایی و مازیار مظفری فلارتی در سرای اهل قلم برگزار شد.

سحر بابایی در این نشست توضیحاتی را درباره زندگی محمد اقبال لاهوری ارائه کرد و گفت: اقبال دوران کودکی را در شهر سیارکوت گذراند و فارسی و عربی را در آنجا فراگرفت، بعد با مقدمات علوم اسلامی آشنا شد، سپس به مدرسه اسکاتلندی در پاکستان رفت و در آنجا نیز علوم جدید را کسب کرد.
 
وی ادامه داد: آشنایی با مقدمات عرفان نظری از همان دوران کودکی آغاز شد و در اشعار آن تجلی پیدا کرد. در  اشعار او در ابتدا موضوعات مرتبط با تصوف را می‌بینیم که بعدها به سیاست تغییر می‌یابد. او در شعر متاثر از داغ دهلوی است. اقبال پس از دوران متوسطه به لاهور رفت و در آنجا ۵ زبان را آموخت و پس از پایان تحصیلاتش تدریس را آغاز کرد.
 
وی افزود: شعر اقبال همان‌طور که بیان شد در ابتدا رنگ عرفانی داشت اما به دلیل تجدید حیات مسلمانان به تدریج اشعارش رنگ سیاسی گرفت. اقبال بعدها فلسفه جدید خواند و در اروپا از کسانی چون وایتد، ادوارد براون و نیکلسون بهره گرفت. تاثیر نیچه و نیکلسلون در اشعار اقبال مشهود است. او در سال ۱۹۰۸ به هند بازگشت و فلسفه تدریس کرد. بعد از تدریس کناره‌گیری و زندگی ادبی خود را آغاز کرد و در نهایت ایده جدایی پاکستان از هند را ارائه کرد.

بابابی با اشاره به تاثیرپذیری اقبال از مولوی و حافظ گفت: از افراد دیگری که اقبال از او تاثیر گرفته احمدخان شاعر پاکستانی است که نظرات او برای افراد تجدد طلب حائز اهمیت است. اقبال هم با او همفکر و معتقد بود تقلید کورکورانه از غرب جایز نیست اما می‌توان در کسب علوم و فنون از آنها استفاده کرد. اقبال اشعاری را که در آن احساسات وطن پرستانه به زبان اردو وجود داشت حذف کرد و زبان فارسی را جایگزین آن کرد. او همچنین می‌خواست آنچه که در قرون وسطی موجب شده غرب به حرکت درآید را کشف کند او معتقد بود جهان‌بینی که دین اسلام به غرب داد موجب این عامل بود. غرب تحول فکری را با دین اسلام در خود ایجاد کرد اما مسلمانان خودشان دچار رخوت شدند.

این محقق در پایان سخنانش آثار اقبال را به سه دسته نثر و نظم اردو، نظم فارسی و انگلیسی تقسیم کرد و در نهایت شعری از اقبال را به زبان اردو قرائت کرد.

مظفری فلارتی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه پیام اقبال جهانی و برای ما در ایران تنها اهمیت ندارد گفت: او توانسته روی جهان اسلام تاثیر بگذارد. اقبال به‌ویژه در معرفی ایران موثر بود آن هم در زمانی که در آن دوره ایران تحت فشار سیاسی بود و در این شرایط اقبال یک برگ برنده به‌شمار می‌آمد. البته کتاب‌های او در هند، پاکستان، سریلانکا و... پرفروش است و لازم است بیش از گذشته او را بشناسیم.
 
به گفته وی، اهمیت اقبال تا آنجاست که مقام معظم رهبری درباره او سخن گفته و حتی یکی از آثار او را ترجمه کرده است و ایشان را یکی از ستون‌های انقلاب اسلامی در ایران می‌داند. درباره اقبال برخی از اطلاعات به اشتباه ترویج داده شده به طور مثال همواره نام او را اقبال لاهوری می‌گویند در حالی که او اساسا لاهوری نبوده و تنها در آن تحصیل کرده است. فارسی زبانان تاجیکستان و افغانستان که اقبال را می‌شناسند هیچ گاه او را لاهوری نمی‌دانستند از سوی دیگر اساسا در پاکستانی یا هندی بودن او هم همواره سوال است!

این مدرس دانشگاه افزود: یکی دیگر از مسایلی که درباره او مطرح است این است که استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ اتفاق می‌افتد درحالی‌که اقبال در سال ۱۹۳۸ فوت می‌کند و اساسا چندان مشخص نیست که آیا او جدایی پاکستان را می‌خواسته یا خیر؟ چون اگر او در دوره معاصر دوباره زنده شود و به پاکستان برگردد قطعا از تنش‌های سیاسی آنجا ناراحت خواهد شد. اقبال اهل تسنن است، اما همواره نگران این آینده است که عده‌ای از مسلمانان خود را پیرو علی ابن ابی طالب و برخی پیرو ابوبکر خود را بدانند و این‌گونه وحدت آنها به هم بخورد. وحدت بین مسلمانان همان مساله‌ای است که مرحوم علی شریعتی روی آن تاکید بسیار دارد.
 
به گفته مظفری فلارتی، از سوی دیگر به اقبال تهمت‌هایی زده می‌شود که او از فرقه قدیانی یا احمدی بوده در حالی که این‌گونه نیست. زبان مادری اقبال پنجابی بوده اما او زبان فارسی را انتخاب می‌کند و حتی در حالی که به زبان اردو شعر دارد اما شعری از او به زبان پنجابی یافت نشده است! البته اقبال بعدها حتی برای سرودن شعر نیز زبان فارسی را انتخاب می‌کند.
 
وی با بیان اینکه اقبال هیچ گاه به ایران نیامده است با اینکه در آن زمان تنها همسایه ما هند بوده و پاکستانی وجود نداشته گفت: اما او همواره افسوس آمدن به ایران را با خود به همراه داشته است. ایران در آن دوره کشور ورشکسته‌ای بود و اگرچه حال خوبی در دوره قاجار نداشت ولی اقبال می‌گوید که چاره دنیای شرق در آموختن فرهنگ ایرانی است و این فرهنگ می‌تواند پاسخگوی مسائل و مشکلات ما باشد.
 
این محقق تاکید کرد: او تا آخر عمر از ایران دفاع کرد و افسوس این را خورد که چرا به ایران نیامده است. اقبال بزرگترین شاعری است که طی ۳۰۰ سال گذشته در شبه جزیره هند ظهور پیدا کرده و متفکرانی چون مرحوم علی شریعتی، عبدالکریم سروش و شهید مطهری به اهمیت اقبال بارها اشاره کرده‌اند. همچنین به دلیل اهمیت او در ایران و تاثیرگذاری‌اش از همان اوایل انقلاب اسلامی نیز کنفرانسی برای بزرگداشت او در ایران برگزار شد.
 
وی در پایان با بیان اینکه اقبال در اشعارش اشاره زیادی به ایران و شهرهای مختلف آن مانند تبریز، خوانسار و ... دارد، یادآور شد: او حتی اسم پسرش را جاوید گذاشت و اسم زنده رود را گاهی برای خودش تخلص می‌کرد که نشانی از ایران داشت. پسرش جاوید هم که بعدها بزرگ شد کتابی به نام زنده رود را به یاد پدر نوشت. همچنین ارادت او به ائمه اطهار مانند امام حسین (ع)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه (ص) و... در اشعارش تجلی یافته است.

برچسب ها:

دین و اندیشه

139
0 0

لینک های مفید