به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه : به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشست های دبیرخانه طرح جامع اعتلای علوم انسانی، با عنوان بازخوانی تحلیلی چهار دهه علوم انسانی در ایران نشست «تحلیلی بر وضعیت مهارت و اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی در چهار دهه گذشته» با سخنرانی یعقوب انتظاری، دانشیار گروه اقتصاد آموزش عالی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی برگزار شد.
یعقوب انتظاری گفت: هدف فعالیت های ما در نهایت توسعه است یعنی انسان ها هم هدف توسعه هستند و هم وسیله و ابزار توسعه.آموزش عالی با توجه به قابلیت های کلیدی که در وجود انسان ها نهادینه می کند به توسعه اقتصادی کمک می کند. هدف اساسی آموزش عالی هم توسعه این قابلیت هاست.دولت ها سالانه سهم زیادی را صرف دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی می کنند در حالیکه بازدهی قابل توجهی را ندارند. افراد و خانواده ها هم هزینه های زیادی برای آموزش عالی می کنند و بازدهی قابل توجهی هم به دست نمی آورند نتیجه اینکه آموزش عالی درایران کمک شایسته ای به توسعه اقتصادی نمی کند.
وی افزود: حالا سوال این است که چرا با وجود این همه هزینه توسعه حاصل نمی شود؟ ما هشت علت برای این سوال در نظر گرفتیم. اولین علت نرخ پائین مشارکت فارغ التحصیلان به خصوص زنان در نیروی کاراست. دوم، نرخ پائین اشتغال و نرخ بالای بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، سوم اشتغال ناقص فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی در نظام اقتصادی، چهارم وجود بیکاری پنهان در بین فارغ التحصیلان دانشگاه ها، پنجم اشتغال نامناسب فارغ التحصیلان و مراکز آموزش عالی درنظام اقتصادی (شاغلی که در جای درستی قرار نگرفته است) و ششم عدم تطبیق قابلیت های فارغ التحصیلان با قابلیت های مورد نیاز در اجتماع. این مواردی که تا اینجا بیان شد ربطی به آموزش عالی و وزارت علوم ندارد وبیشتر نظام اقتصادی مقصر است.
دانشیار گروه اقتصاد آموزش عالی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ادامه داد: اما دو مورد دیگر تقصیر آموزش عالی است. عدم توسعه قابلیت های کلیدی توسط دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ایران و عدم توسعه قابلیت های خوب توسط دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی. منظور از قابلیت های خوب، قابلیت هایی است که ما را به سمت توسعه اقتصادی، سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی هدایت می کند.در اقتصاد آموزش عالی ۵-۶ بازار داریم که مهم ترین آنها دو بازار خدمات آموزش عالی و بازار نیروی انسانی است. این دوبازار باید باهم در تعامل باشند و اطلاعاتی از یکدیگر بگیرند و به یکدیگر اطلاعات بدهند. در کشورهای درحال توسعه مثل کشورما این هماهنگی وجود ندارد و بازار به اصطلاح با شکست مواجه است.
انتظاری اضافه کرد: مهارت هایی که آموزش عالی در وجود دانشجویان خودش نهادینه می کند به دوبخش عمده تقسیم می شود؛ بخش اول شامل قابلیت های عمومی برای زیستن که شامل بینش، دانش، گرایش، توانش و ... وبخش دوم شامل سرمایه انسانی یا قابلیت هایی فراگیر برای کار است. یکسری نیازهایی هم نظام اشتغال به سرمایه انسانی دارد. مهم ترین توصیه ای که به نظام آموزش عالی می شود این است که به سمت تخصص و قابلیت های فراگیر حرکت کنند.
وی ادامه داد:در رابطه با علوم انسانی چند سوال مطرح است؛ یکی اینکه علوم انسانی چه قابلیت هایی را در وجود دانشجویان توسعه می دهد؟ این قابلیت ها چگونه فارغ التحصیلان را برای بازار کار آماده می کند؟ فارغ التحصیلان علوم انسانی با چه چالش هایی مواجه می شوند؟ در پاسخ به سوال اول می توان گفت که علوم انسانی در کشورهای مختلف هم قابلیت های تخصصی و هم قابلیت های گسترده را توسعه می دهد ولی این قابلیت ها الزاما قابلیت های خوب و کلیدی نیستند. یک فارغ التحصیل علوم انسانی حداقل باید این توانایی ها را داشته باشد؛ تفکر تحلیلی و انتقادی و اینکه بتواند خودش را به درستی و وضوح توضیح بدهد، فلسفه وجودی و ارزش های خودش را پرورش بدهد و حکمت موجود در جامعه را مورد نقد و پرسش قرار بدهد.
انتظاری اضافه کرد: بعضی از مهارت های اشتغال پذیری علوم انسانی عبارتند از: مهارت های حل مسئله، مهارت های یادگیری، مهارت های تفکر انتقادی، مهارت های تفکرتحلیلی، مهارت های مدیریت زمان، ارتباطات شفاهی و نوشتاری ، مهارت های خوداثر بخشی، فهم سیاسی- اجتماعی و میان فرهنگی، ابتکار شخصی، مهارت های بررسی و تحلیل، مهارت های همکار و کار جمعی و توانای خلاقیت.
این پژوهشگر تصریح کرد: نرخ مشارکت در اقتصاد ایران از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ طبق سرشماری های نفوس و مسکن کاهش داشته است به طوری که در سال ۱۳۳۵ این رقم حدود ۴۷ درصد و در سال ۱۳۹۵، ۳۹ درصد بوده است. یعنی در گذرزمان نرخ مشارکت کاهش داشته است. نرخ مشارکت حاصل تقسیم عدد نیروی کار فعال برجمعیت سن کار است. نرخ بیکاری کل در سال ۱۳۳۵ حدود دو درصد ولی در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۳ درصد بوده است.امروزه سهم دانش آموختگان آموزش عالی از کل اشتغال عبارتست از حدود ۲۵ درصد اما سهم اشتغال رشته های علوم انسانی از کل اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی حدود ۵۰ درصد است. نرخ بیکاری فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی نزدیک ۲۰ درصد است. البته در میان این رشته ها علوم تربیتی استثناست چون در تمام این سال ها نرخ بیکاری پایین تری داشته است.
وی در پایان با نمایش نمودارهایی سهم اشتغال رشته های علوم انسانی در شغل ها و صنایع مختلف را نشان داد.