اثرات خون سردار قاسم سلیمانی

به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه :    

به گزارش خبرنگار مهر، جواد معارف وند در یادداشتی به بررسی اثرات شهادت سردار سلیمانی پرداخته است:

حمد خدای را، که شهادت در راهش را، نعمت بخشیده و شکر، که با خون شهیدش، بر قلب‌ها الهام نموده و ثنا بر او، که پاداش شهادتش را، پیش از وقوع داده و نعمتهای فراوانی که، به انسان‌ها اعطا فرموده و به خاطر تمام منتها و نعمتهایی که، پیا پی فرو فرستاده که تعداد آن از حوصله احصاء و شماره کردن، بیرون است و سرحدات پاداش به شهادتش، از جزا و پاداش فراتر و دامنه دست آورده‌ای آن تا ابد، از ادراک هوش مداران فراخ‌تر است.

بدین سان او، خون خواهان دوستان شهیدش، همچون قاسم سلیمانی را، به هم آوایی، فرا خواند تا، با شکر گذاری نعمت شهادت در راهش را، که نصیب هر کشته‌ای نمی‌شود، نعمتهایش را فزونی دهد. نعماتی چون، یکپارچگی اسلام و شناخت دشمنان خدا و از بین بردن، فتنه‌های فتنه گران آمریکایی و صهیونیستی را، پی در پی زیاده کند. آری، فتنه‌ای که حکمای صهیونیسم جهانی، که با دلارهای آمریکایی سعودی خود، در ممالک اسلام به راه انداختند وب ه خیال باطلشان می‌خواهند، اندیشه و روحیه جهادی، حماسی، اسلام را، در امت اسلامی از بین ببرند.

چه اینکه دیدیم این فتنه را در عراق، کلید زدند تا مردم عراق به جای آنکه، نیروهای نظامی و خونخوار آمریکایی و غربی را از کشورشان بیرون کنند، به فکر انحلال نیروهای مردمی و وطنی خود بیفتند، لذا به برکت خون دو شهید اسلام، قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس و یارانشان، این فتنه، برای ابد به خاموشی گرایید و اولین حاصلش، مصوبه پارلمان عراق بود، مبنی بر اخراج نظامیان آمریکا از خاکشان، به خواست مردم عراق، که تصویب شد.

«الفتنه اشد من القتل؛ الفتنه اکبر من القتل؛ وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه؛ واتقوا فتنه لاتصیبن الذین ظلموا خاصه»، فتنه شدیدتر و بزرگ‌تر از قتل است و با فتنه گران مقاتله کنید و گمان نکنید، که فتنه فقط دامن ستمکاران امت را می‌گیرد.»

چه این که حضرت آیت ا… جوادی آملی، چند روز قبل از شهادت حاج قاسم در یک همایش فقهی، فرمودند: خون شهید نیز، مانند مطهرات است، اما آلودگی‌های اجتماعی را پاک می‌کند. آلودگی‌هایی مثل، استبداد، استعمار، استحماق، استبصار، جهالت و… را از پیکره جامعه ایمانی، پاک می‌کند.وچون خدا نیزدریک دعای قرآنی می‌فرماید: «ربنا لا تجعلنا فتنه للذین کفروا واغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم؛ ربنا لاتجعلنا فتنه للقوم الظالمین ونجنا به رحمتک من القوم الکافرین: پروردگارا، فتنه راوسیله آزمون ما در برابر کافران مکن وما را بیامرز همانا تو یی عزیز و حکیم و ما را به مهر وبخشایش خود از گروه کافران نجات بده».

پس بنا برآیات قرآن وکلام مرجعیت؛ خداوند، به رحمتش و مهرش، امت اسلام را، از شر فتنه گران، می‌رهاند واین مهم را، بنا بر عزت وحکمتش، مقدر می‌کند.
یعنی قاسم سلیمانی و یارانش، مهر و رحمت الهی بودند واین، حکمت خداوند بود، تا شهادتی را، که برایشان، از قبل مقدر کرده بود، در این زمان و مکان خواص، به دست شقی‌ترین زاده بشر، که از آدم تا خاتم متولد شده، و با ابدان اربا اربا، صورت بگیرد، تا طهارت خونشان، دین خدا و یکپارچگی امت را از آلودگی فتنه پاک کند.
درود بر قاسم و یارانش که خونشان، چون شراب طهور بهشت، بر خاک زمین جاری شد وبه هر بادیه‌ای که رسید، آن جا را مبدل به باده ای مطهر کرد، که با جوشش و خروشش، شیاطین را نابود می‌کند.

و به راستی که، خدا، قاسم سلیمانی را قبل، از شهادتش انتخاب نمود و پیش از آنکه بیافریندش، او را آرش زمانه و یا کاوه آهنگر، بلکه نفس زکیه اش، نام نهاد و پس از فرماندهی سپاه قدس، دل‌های مردمان را، پذیرای آمری به معروفش و ناهی از منکرش، ساخت و مقدر داشت تا امضای حکم الهی را، به قلمی که از استخوان خرد شده قاسمش بود و جوهری که، از خون جوشان سلیمانیش بود را، قطعی نموده باشد؛ تا انفاز و اجرای مقدراتش را، از این صراط، برای امت مستقیم کرده باشد. پس، خدای متعال به واسطه خون شهدایش، تاریکی‌های جهل را، به روشنایی گرایید و از قلب‌های جاهلان، مشکلات را برطرف کرده و پرده‌های جهل را، از دیدگان دوستان، برداشت.

اما، قاسم سلیمانی به دفع دشمنان، از جهان اسلام، قیام نمود و با اضمحلال داعش، مقاومت را، درجهان اسلام، استوار کرد، تا آن هنگام که، خداوند به رسم رفاقت و رحمت و اختیار او را، به سوی خود برد. پروردگارش، راغب دیدار او بود و او نیز مشتاق دیدار ربش. پس رحمت خدا بر او باد که اینک ملائک نیکوکار، گرداگردش را فرا گرفته اند و خوشنودی و رضای الهی را نیز هم.

سلام بر او و یارانش، آن گاه که، به فرمان رهبر و نایب ولی عصر، سپاه قدس را تشکیل دادند و آنگاه که، قیام کردند و آنگاه که، جان دادند و آن هنگامی که به زودی، یارانش، قدس را آزاد می‌کنند. او راه خود را در مسیر ولایت برگزید و شمشیرش را، بر فرق مشرکان زمان، نواخت و گلوگاه آنها را گرفته و فشرد و با زبان دیپلماتیک قوی و منحصر به فردش، چونان سیاست مداری نابغه، قدرتهای نظامی و سیاسی جهان را، به یاری گرفت و بدین سان، بت‌ها را در هم شکست و سر سروران را، منکوب کرد تا جمعشان منهزم شده و از میدان گریختند. اینک؛ به برکت خون مطهرش، آلودگی نفاق از راه، برداشته می‌شود و گره‌های فتنه و شقاش، از هم گشوده می‌شود و دهان‌ها برای وحدت، به کلمه تکبیر، باز می‌شود.
 

اما خدا به محوریت ولایت، کشور را از دست قلدران و شجاعان، نجات داد و از گرگ‌های عرب و از سرکشان اهل کتاب، هر گاه که آتش جنگ را برافروختند، خاموش فرمود یا هرگاه که، شاخ شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکین دهان باز کرد؛ رهبر، برادرانش را در کام اژدها و گلوگاه آن افکند وایشان هم برنمی گشتند تا آنکه فرق سر آن اژدها را، پایمال شجاعت خود می‌کردند و آتش اژدها را، به آب شمشیرشان خاموش می‌کردند.

در آن هنگام، عده‌ای در خوشی زندگی می‌کردند و تورم را، وسیله‌ای برای مال اندوزی و کسب ثروت‌های باد آورده می‌کردند و از مهد امن متنعم بودند و منتظر اینکه، چرخ گردشش را، بر علیه ما آغاز کند، گوش به زنگ اخبار بودند. هنگام کارزار عقب گرد می‌کردند و به هنگام نبرد فرار می‌کردند تا آنکه، ساکت گمراهان به سخن درآمد و پست رتبگان، باقدرت و منزلت شدند و شیطان بزرگ، سرخود را از مخفیگاه خود، بیرون آورد و ندایشان داد و دید که، پاسخ گوی دعوت او هستند وبرای آنکه فریب او را بخورند، آماده اند و خواست تا آن عده، فتنه گرانه، قیام کنند و دید که آنها، راحت و سبک این کار را می‌کنند و شیطان بزرگ به همراه هم پیمانانش، مگس وار، بر روی زخم‌هایی نشستند که، با تحریم و جنگ ایجاد کرده بودند.

آن عده، بر اعمال خود بهانه آوردند که، می‌ترسیم در فتنه‌ای که، فرجامش جنگ با ابرقدرتهاست بیفتیم، ولی، به راستی که، در فتنه‌هایی افتادند که، همان ابرقدرتها ترسیم کرده بودند، که هر کدامش، جنگی سخت و نرم است.

خیلی دور بود، این پیش افتادگی از آنها. چطور این کارها را کردند و به کجا روی آوردند، درحالی که، حقیقت برای آنها روشن و آشکار بود و احکام الهی و قرآن درخشان و علائم هدایت آن، آشکار و ظاهر است، ولی آنها، پشت سر انداختند. آیا رغبتی به حق ندارند و یا، به حکمی به غیر حکم قرآن و حق و ولایت، حکم می‌کنند که البته، بدل از حکم خدا، بد بدلیست برای ظالمان. آنها برای اجابت بانگ شیطان بزرگ، آماده بودند و برای بی اثر کردن قانون اساسی و رهروی ولایت نیز به همچنین.

ما به خنجرهای زهرآلود آن عده، شکیبایی می‌کنیم و از آنجا که گوش به زنگند، تا از خبرها بهره بگیرند؛ بدانند که برای هر خبری، قرار گاهی است، پس خبرهای قرآنی، چونان حکم قطعی، در جای درست و مکان صحیحش فرود خواهد آمد و آن هنگام آنان، خود را از زیان کاران خواهند دید. «و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسرالدنیا والاخره ذالک هوالخسران المبین».

بنا براین آیه، آنها برای حفظ دنیاشون این اعمال را می‌کنند، ولی هم در دنیا هم در آخرتشتن زیان می‌کنند و این، اصل زیان و خود زیان است، که با اسناد بی پرده و آشکار و با نمونه‌های متعدد، برای نوع بشر، تبیین شده است.

اما عده‌ای نیز که، به شجاعت و جنگ آوری مشهور بودند و به خیر و صلاح معروف بودند، برگزیدگانی بودند که انتخاب شدند و انتخاب شدگانی بودند که برگزیده شدند، به همراه یاران، با دولتهای ظالم و ارتشهای جائر به نبرد پرداختند تا آنکه، آسیاب اسلام در کشور، به گردش افتاد و نعره‌های شرک آمیز طاغوت، خاموش شد و نظام دین کاملاً ردیف شد. پس چرا، بعد از قرارتان ایمانتان را حیران شدید و چسان، پس از آن مرحله، آشکارا و پنهانی همکاری خود را نهفته کردید.

در حالی که قرآن می‌فرماید: «آیا نمی‌جنگید با گروهی که عهد شکستند؛ با آنکه، آنان، جنگ را آغاز کردند، آیا از آنان هراس دارید، در حالی که خدا سزاوارتر است که از او بهراسید، اگر که مؤمنید».

سستی ای، که در خوی شما پدید آمده، حاصلی برایتان، جز بی وفایی وخیانت ندارد. آنچه انجام می‌دهید، در برابر چشم خدا و خلق خداست و بنا بر اخبار قرآنی و احکام قطعی آن که مکرر بیان نموده و بلکه در دنیا و اتفاقاتش، آشکار و هویدا، تبیین نموده. آنان که ستم کردند، به همین زودی خواهند دانست که، چه سرنوشتی برای آنان خواهد بود.
اما شما ای بندگان خدا و ای تشییع کنندگان پیکر قاسم سلیمانی، فرزند روح خدا؛ شما پرچمداران امر و نهی خدا، در منطقه اید و حاملان دین خدا و وحی او هستید، وامین های خدایید، نسبت به یکدیگر، بدانید زمام دار حق، خودش شخصاً در میان شماست، با پیمانی که از پیش با شما داشته است و کتاب ناطق خدا و قرآن راستگو است و نور فروزانی است که، شعاع در خشانش در پس ابرها مستتر است و به واسته نایبش، امام خامنه ای، بیان و حجتهایش را آشکار می‌کند.

او ظاهر نیست ولی، ظواهر او جلوه گر است و جلوه گری او گاه، در چهره‌های آرام و نورانی سربازانش، که تمام حقوق انسانی را، حتی در بحبوحه جنگ، رعایت می‌کنند و بر خطاهای احتمالی خود نیز، واقفند و صادقانه می‌پذیرند و بر احکام قانون گردن می نهند ((ان الحسنات یذهبن السیئات)) چنین سربازانی و چنین پیروانی، مورد غبطه جهانند، تا جایی که، مورد ستایش حتی دشمنان شأن هستند، پیروی از نایب ولی عصر، امت را به سوی زندگی خوب در امنیت و آرامش در دنیا و رضوان اخروی می‌کشاند. حرف شنوی از او، راه به سرانجام نجات است. به وسیله او و در طول حجت خدا ولی عصر، به حجتهای نورانی خدا و گواهی‌های جلوه گر خدا و براهین کافیه خدا و فضائل پسندیده و مستحسن خدا و به قوانین واجبه خدا می‌توان راه یافت.

پس از خدا، آن گونه که شایسته است، بترسید واز دنیا نروید، مگر به حال تسلیم بودن به امر خدا، تحت لوای پرچم ولی خدا، در عصر غیبت. «یا ایها الذین آمنو، ان تنصروا الله ینصرکم ویثبت اقدامکم.»

برچسب ها:

دین و اندیشه

142
0 0

لینک های مفید