به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه : خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_حجت الاسلام ابوالفضل ابراهیمی*: انقلاب اسلامی ایران در طول این چهل سال که از عمر با برکتش میگذرد چالشهای حساسی اعم از سیاسی، اقتصادی و امنیتی را پشت سر گذاشته است، اما شاید یکی از حساسترین این چالشها و این اتفاقها واقعهای بود که در ششم فروردین به وقوع پیوست و آن واقعه نامه تاریخی امام خمینی (ره) به آقای منتظری و پیامدهای آن نامه بود.
این نامه دارای دو امر مهم بود؛ یکی اینکه موجب شد که آقای منتظری از قائم مقامی حضرت امام خلع شود و دیگر اینکه در آن مطلبی بود که باعث میشد ایشان دیگر صلاحیت مرجعیت هم نداشته باشند که البته خیلی به امر دوم توجه نشده است و به دلایلی که به آن اشاره میشود در بین مردم و علما مطرح نشده است.
در مورد امر اول صحبتهای زیادی شده است، اما مطلبی که مورد نظر این نوشته است بررسی دو مطلب در مورد این نامه است یکی مطلبی که باعث خلع و عدم صلاحیت ایشان از مرجعیت میشد و دیگری صحت انتساب این نامه به حضرت امام رحمه الله تعالی.
اما در مورد مطلب اول:
اگر به نسخه خطی نامه که در دست رس قرار گرفته است مراجعه شود مشاهده میشود که قسمتی از آن خط خوردگی دارد. چه عبارتی حضرت امام در این نامه به کار بردند و چرا آن را خط زدند.
همانطور که در منابع تاریخ معاصر گفته شده است این نامه به صلاحدید برخی از بزرگان انقلاب و علی رغم میل حضرت امام که اصرار به بخش آن از رسانهها داشتند در زمان صدور به اطلاع مردم نرسید و فقط مسئولین از آن اطلاع پیدا کردند که ثمرهاش عزل ایشان از قائم مقامی رهبری بود اما پس از غائله ۱۳ رجب سال ۷۶ و سخنرانی مرحوم منتظری این نامه به صورت علنی در اختیار مردم قرار گرفت.
پس از سخنرانی ایشان مرحوم آیت الله قدیری که از اعضای دفتر حضرت امام بودند در تاریخ ۱۷ ماه رجب سال ۱۴۱۸ هجری قمری یعنی چند روز پس از سخنرانی مرحوم منتظری نا مهای به ایشان نوشتند و ایشان را اینگونه مورد خطاب قرار دادند:
«بسمه تعالی آقای حسینعلی منتظری متأسفانه هیچیک از مراتبی را که قبلاً درباره شما قائل بودم امروز قائل نیستم و شرعاً نمیتوانم بنویسم اشاره به عدم به کار گیری عناوینی مثل آیت الله و آیت الله العظمی در قصه بر خورد امام با شما نمیتوانستم باور کنم که امام درباره شما فرمود من اگر قبلاً شما را ساده اندیش میدانستم امروز شما را عادل نمی دانم....» [۱]
اولین باری که با این عبارت مواجه شدم بسیار تعجب کردم «شما را عادل نمی دانم!» و نمیدانستم که امام رحمه الله کجا این خطاب را به ایشان داشتهاند، اما در خاطرات سیاسی آقای ری شهری جواب سوال خود را یافتم.
این جمله حضرت امام خطاب به مرحوم منتظری همان قسمتی است که در نامهی ۶/۱ خط خورده است و این خط خوردگی به این دلیل نیست که امام از نظر خود برگشتهاند بلکه ایشان اصرار بر وجود این کلمه داشتهاند که بر سلب عدالت ایشان دلالت داشت اما به صلاحدید و اصرار بعضی از بزرگان حضرت امام این جمله را خط زدند.
با توجه به اینکه یکی از شرایط مرجع تقلید عدالت است و با توجه به شهادت حضرت امام بر عدم عدالت ایشان پس ایشان از آن به بعد دیگر جواز تقلید نداشتند.
اما مطلب دوم در مورد صحت انتساب این نامه به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است که از جانب اشخاصی که از جمله ایشان آقای علی مطهری میباشد مورد تردید واقع شده است [۲] و استدلال ایشان بر عدم صحت انتساب ادبیات به کار برده شده در این نامه است. شایان ذکر است که این تردیدها در مورد متنی است که عبارتی که دال بر سلب عدالت ایشان است وجود ندارد که اگر چنین عبارتی بود با توجه به این تفکرات شاید دیگر تردید نمیکردند و حتماً نامه را جعلی میدانستند.
اما این ادعا صرف استبعاد است و شواهد تاریخی زیادی بر صحت استناد نامه به حضرت امام وجود دارد یکی از آن شواهد درخواستی است که حجة الاسلام سید حسن خمینی از مقام معظم رهبری و مرحوم آیت الله مشکینی و مرحوم هاشمی رفسنجانی دارند در مورد تشکیکاتی که در صحت این نامه شده است که هر سه بزرگوار در جواب نامه ایشان صحت انتساب نامه به حضرت امام را تأیید فرمودهاند که اسناد این مکاتبات موجود است و شاهد دیگر عکس العملهایی است که در همان زمان نسبت به این نامه اتفاق افتاده است.
اولین عکس العمل از جانب مرحوم منتظری است که در جواب نامه حضرت امام اینطور پاسخ دادهاند:
صحیفه امام ج ۲۱ ۳۳۳
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی
پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ ۶/ ۱/ ۶۸ واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنماییهای حضرت عالی به عرض میرساند، مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تا کنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرت عالی و در مسیر اسلام و انقلاب بودهام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی میدانم؛ زیرا بقا وثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است.
در این نامه ایشان در ضمن جوابشان صحت نامه را تأیید کردهاند.
حضرت امام نیز این نامه ایشان را بی پاسخ نگذاشتند و جواب مرحوم منتظری را دادند که در بخشی از جواب اینگونه مرقوم فرمودند:
صحیفه امام ج ۲۱ ۳۳۴
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری- دامت افاضاته
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما، همان طور که نوشتهاید رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما میخواهد. و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم. ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمیخواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کردهاید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مینمایم.
همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمائید؛....الخ
اگر اصل نامه صحت نداشت معنا نداشت امام جواب ایشان را اینگونه بدهند و طبیعتاً باید از وجود چنین نامهای اظهار بی اطلاعی میکردند.
و شاهد آخر نامهای است که حضرت امام رحمه الله خطاب به مسئولین کشور در مورد این نامه و اقدامشان نوشتهاند که تأیید میکند نامه ۶/۱/۶۸ تصمیمی بوده که از جانب حضرت امام اتخاذ شده است. ایشان در متن این نامه میفرمایند:
صحیفه امام ج ۲۱ ۳۵۰ نامه به نمایندگان مجلس و وزرا (دلایل برکناری آقای منتظری از قائم مقامی رهبری)..... ص: ۳۵۰
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
خدمت فرزندان عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، و وزرای محترم- دامت افاضاتهم
با سلام، شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمیدانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا میکرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد.
لذا با دلی پر خون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم.
ان شاء اللَّه خواهران و برادران در آینده تا اندازهای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست؛ و در صورت تخطی، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد. توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
۲۶/ ۱/ ۶۸
روح اللَّه الموسوی الخمینی
با وجود این شواهد شکی برای شخص منصف باقی نمیماند که این نامه از جانب حضرت امام رحمه الله بوده است و تردید در آن چشم پوشی از شواهد مسلم تاریخی است.
برای اطلاعات بیشتر کتب خاطرات سیاسی آقای ری شهری که تحت عنوان «سنجه ی انصاف» به چاپ رسیده است منبع مناسبی برای مطالعه میباشد
و در آخر باید خدمت آقای علی مطهری عرض کرد شما که میفرمایید: «نامه ۶/۱/۱۳۶۸ مربوط به آیتالله منتظری نیز در شرایط سخت روحی و جسمی امام عزیز صادر شده و شامل تعابیر تندی است. لذا این ۲ نامه با ادبیات امام اندکی فاصله دارد و ما نباید زیاد روی آنها تکیه کنیم.» جواب این همه شواهد تاریخی و نامههای فراوان دیگری که حضرت امام پس از این نامه تا زمان رحلتشان نوشتهاند را چه میفرمایید.پاینگونه تردیدها انسان را به یاد تردیدهایی میاندازد که بعد از امیرالمومنین در مورد حضرت صورت گرفت و کار به جایی رسید که در صحیح بخاری نقل میکند شخصی از براء بن عازب می پرسد آیا علی در جنگ بدر حاضر بود؟ [۳] که ولو براء در جوابش میگوید حاضر بود و جنگید اما نشان از این دارد که حضور حضرت در این جنگ که از مسلمات است مورد تردید بوده که آن شخص به عنوان سوال مطرح کرده است.
[۱] مجله ۱۵ خرداد، دوره سوم، سال پنجم، شماره ۱، بهار ۸۷، ص ۲۴۵
[۲] رجوع شود به سایت تاریخ ۲۴/۱۱/۹۷ به نقل از صفحهی اینستاگرام علی مطهری
[۳] صحیح البخاری؛ ج ۶؛ ص ۲۴۳
حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ سَعِیدٍ: أَبُو عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ [۳]، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ یُوسُفَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ: سَأَلَ رَجُلٌ الْبَرَاءَ- وَ أَنَا أَسْمَعُ- قَالَ: أَ شَهِدَ عَلِیٌ بَدْرًا؟ قَالَ: بَارَزَ وَ ظَاهَرَ .[۳]
*استاد حوزه علمیه امام خمینی (ره)