به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه : به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که با حمله ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ - ۱۸۰۱ میلادی پای اروپاییان به مصر رسید، تصرف در این دیار توسط اروپاییها آغاز شد. این تصرف، روندی تدریجی داشت و چنان که روشن است با دخالتهای اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی زمینه ادامه این تصرف و نفوذ فراهم گردید. طی سده نوزدهم، حضور فرنگیان در مصر تغییرات زیادی را ایجاد کرد. مدارس و تربیت شاگردان جدید، رواج فرنگی مآبی، تغییرات تمدنی و بسیاری از مسائل، نیز اعطای برخی از آزادیهای مذهبی مسائل دیگر، زمینه را برای تغییر فراهم کرد. دانشجویانی هم به پاریس رفتند و با تحصیلات تازه به مصر بازگشتند. بسیاری از مسلمانان در این زمینه احساس خطر کرده و به مبارزه فکری با غرب پرداختند، اما تغییرات در حال انجام بود.
در این وقت، پزشکی با نام عبدالرحمن اسماعیل تلاش کرد ماجرای این تصرف را با آنچه که در اواخر قرن پانزدهم میلادی (سقوط گرانادا یا همان غرناطه آخرین امیر نشین مسلمان در اندلس در اول ژانویه سال ۱۴۹۲ م بود) بر سر اندلس یا همان اسپانیا آمده بود، در یک داستان بیان کند تا بتواند مردم را تحت تأثیر قرار داده و آگاه کند.
کتاب غادة الاندلس اثر عبدالرحمن اسماعیل (م ۱۳۱۵ ق / ۱۸۹۷) همان کتاب داستانی است. عبدالرحمن پزشکی در قاهره بود که در جوانی یعنی در سی سالگی درگذشت. وی علاوه بر چند کتاب در پزشکی عمومی، چون ادیب و شاعر بود، رمان هم مینوشت. این زمان، تصور میشد سرنوشت مصر و بلاد اسلامی مانند وضعیتی است که زمانی اندلس داشته است، در واقع چون اندلس از دست رفته بود بیم آن بود که مصر هم از دست برود. طبعاً این داستان که به اسم غادة الاندلس بود، بیانگر آن بود که چطور غربیها اندلس را از چنگ مسلمانان درآوردند. زرکلی (الاعلام، ج ۳، ص ۲۹۹) اشاره به شرح حال این عبدالرحمن کرده و در شمار تالیفات وی «غادة الاندلس» را کرده کرده و آن را کتابی «قصه» و داستانی وصف کرده است.
سالها بعد یک مفسر مصری با نام طنطاوی جوهری (م ۱۹۴۰) صاحب تفسیر جواهر، ذیل یکی از آیات سوره احقاف، خلاصهای از کتاب غادة الاندلس را در چهار صفحه آورد (تفسیر الجواهر، ج ۲۱، صص ۱۸۰ - ۱۸۳) بدون آن که اشاره کند که این یک داستان است. طنطاوی در تفسیر جواهر در آغاز این حکایت نوشت: «فانظر ما جاء فی کتاب غادة الاندلس المؤلف حدیثا فی عصرنا، و هذا ملخص مما فیه». آنگاه این تفصیل آمده که شامل حکایتی است که طولانی که شبیه یک داستان در باره سقوط اندلس نقل کرد.
اساس این حکایت این بود که اروپاییان از طریق یک مسلمان فاسد، توانستند در اندلس نفوذ کرده با ایجاد روابط تجاری و اقتصادی، ساختن مدارس، ایجاد تفرجگاهها و باغهای ملی و رواج مشروب خواری و میخواری و گسترش بی حجابی مسلمانان اندلس را فاسد کرده و آنجا را تصرف کنند.
علاقه مندان میتوانند فایل pdf این کتابچه را از اینجا دانلود کنند!