به گزارش خبرنگار مهر، «فصلنامه سیاست متعالیه» توسط انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم و با مدیرمسئولی حجت الاسلام منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام نجف لکزایی منتشر میشود که حاوی مقالههایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.
چکیده مقالات شماره بیست و هشتم، بهار ۹۹ عبارت است از:
رویکرد امام خمینی در تفسیر سیاسی قرآن کریم نوشته علی سروش
هدف پژوهش حاضر ارائه رویکرد تفسیر سیاسی امام خمینی، به مثابه یک رویکرد تفسیری اثربخش در تحولات سیاسی جهان اسلام بود. تبیین و گفتمانسازی این رویکرد تفسیری میتواند زمینهساز بازگشت قرآن به متن تحولات جهان اسلام باشد. در این پژوهش به این سوال پاسخ داده شد که رهیافت متفاوت امام خمینی در تفسیر سیاسی قرآن کریم چیست؟. این رویکرد مبتنی بر چارچوب نظری نظریه دوفطرت تبیین گردید.
نتایج نشان داد که قرآن به مثابه یک مکتب سیاسی مستقل و کارآمد به یک گفتمان فراگیر در جهان اسلام تبدیل نشده است، چرا که تفاسیر متحجرانه در جهان اسلام با بزرگنمایی فروعات و به حاشیه راندن «مقاصد قرآن» از قرآن سیاستزدایی نمودهاند، و رویکردهای ملتقطانه، قرآن را سکولار و جدای از سیاست و جامعه تفسیر نمودهاند و حاصل هر دو «مهجوریت قرآن» بوده است، لذا امروز اندیشه و کنش سیاسی در جهان اسلام متأثر از مقاصد قرآن نیست. اما رهیافت خاص و متفاوت امام خمینی در تفسیر سیاسی قرآن توانست قرآن را به مثابه یک مکتب سیاسی معرفی کند و تأثیرات جدی در تحولات سیاسی ایران و انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی داشته باشد. مهمترین اصول تفسیر سیاسی امام خمینی مقصدگرایی، مردمگرایی و عملگرایی است.
حاصل این اصول، رویکرد خاص تفسیری با عنوان «رویکرد راهبردی» خواهد بود، که درپی تحقق مقاصد قرآنی در جهان است.
ضرورت اعتدال مدنی در فلسفه سیاسی اسلام از مرتضی یوسفیراد
مساله اصلی پژوهش این بود که با توجه به مبانی دینی و الهی فلسفه سیاسی اسلامی و با اعتقاد به سرشت دوگانه مادی- معنوی، حیوانی- انسانی و شیطانی- الهی انسان از یکسو و اعتقاد به جایگاه خلیفه الهی انسان از سوی دیگر، چه نوع نظم و نظامی میتواند ظرفیتها و استعدادهای کمالی انسان در ابعاد نظری و عملی را شکوفا نموده و دستیابی به آمال و آرزوها را امکانپذیر سازد.
نتایج پژوهش که با روش تحلیل مفاهیم و استدلال فلسفی انجام شد، نشان داد که دستیابی به آمال و آرزوهای شناخته شده در فلسفه سیاسی اسلامی ضرورتاً از طریق نظم و نظام سیاسی مبتنی بر اعتدال مدنی امکانپذیر میباشد. در این صورت فلسفه سیاسی اسلامی نه غیر واقعگرا و آرمانی، بلکه واقعگرا بوده و حقیقت آن مبتنی بر خردورزی از چگونگی ایجاد و استقرار نظم و ثباتی است که از طریق شناخت حقیقت فضائل و رذائل و تدبیر در نحوۀ استقرار فضائل و دوری و پیشگیری از رذائل (بیعدالتی، تجاوز به حقوق دیگران و…) میباشد. همچنین خردورزی فلسفه سیاسی قبل از آن که از سنخ ماهیتشناسانه و تدبیر و تجویز آرمانها باشد، از نوع تدبیر در پیشگیری و بسترسازی است.
جایگاه عقلانیت در شکلگیری مراحل رسیدن به تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی و آیتالله خامنهای به قلم سید شهاب لاجوردی و مسعود معینیپور
هدف پژوهش حاضر شناسایی جایگاه عقلانیت بهعنوان یکی از ارکان شکلگیری تمدن نوین اسلامی در تحقق مراحل پنجگانه این تمدن در اندیشه امام خمینی و آیتالله خامنهای بود. در این راستا، مطالب مکتوب امام خمینی، خصوصاً در کتابهای شرح حدیث جنود عقل و جهل، شرح چهل حدیث و بیانات ایشان در صحیفه نور و همچنین بیانات مقام معظم رهبری در طول سالهای رهبری و زعامت ایشان مورد واکاوی و مداقه قرار گرفت.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که عقلانیت در شکلگیری تمام مراحل تمدن نوین اسلامی نقش اساسی و محوری دارد و تمامی توصیهها و راهکارهایی که توسط امام خمینی و آیتالله خامنهای بهمنظور رسیدن به تمدن نوین اسلامی مطرح شده، منطبق با جنود عقلی است که در حدیث شریف جنود عقل و جهل مطرح شده است. به هر میزان که جنود عقل در یک تمدن شکوفا و متجلی شوند، آن تمدن به سمت تعالی و غایت قصوای خود که سعادت بشر میباشد، دست خواهد یافت و تمدن متعالی را شکل میدهد و در نقطه مقابل نیز به هر مقدار که از جنود جهل تبعیت کند، به سمت اسفلالسافلین حرکت خواهد کرد و تمدن متدانی را شکل خواهد داد.
تحلیل محتوای زبان شناختی ویژگیهای «صلح» از منظر امام خمینی نوشته سید عبدالمجید طباطبایی لطفی، طاهره قاسمی و عصمت السادات طباطبایی لطفی
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای زبانشناختی ویژگیهای صلح از دیدگاه امام خمینی بود و تلاش کرد تا با مقابله دادهها با شاخصهای ایجابی و سلبی پیشنهادی گالتونگ، خوانشی مبتنی بر تحلیل محتوای زبانشناختی از مفهوم صلح در اندیشه امام خمینی ارائه دهد. در این راستا، پس از استخراج ۱۲۰ جمله با مضمون صلح و دستهبندی آنها براساس دو ویژگی بایدها و نبایدها، مشخص شد که صلح از منظر امام خمینی مفهومی است که دارای زوایای فقهی، سیاسی و اخلاقی میباشد.
نتایج نشان داد، صلح در بینش امام خمینی در چارچوب معرفتی اسلام قرار میگیرد. دیدگاه امام خمینی از دو لایه نسبت به صلح برخوردار است. در لایه جهانی آن، ملاحظات بینالمللی در نظر گرفته شده، و در لایه ملی آن مصلحتهای ملی لحاظ شده است. به علاوه، امام خمینی در بیانات خود طبق الگوی گالتونگ هم رویکرد سلبی و هم رویکرد ایجابی به صلح دارد. نگرش امام خمینی را نیز یکی از نمونههای سیاسی- فقاهتی در نظر گرفت که بعد فقاهتی آن بیشتر مجال بروز در گستره ملی را پیدا کرده و بُعد سیاسی آن علاوهبر گستره ملی در عرصه بینالمللی نیز به ظهور رسیده است.
مبانی کلامی فقهی خواجه نصیرالدین طوسی در تعامل با حکومت عباسیان به قلم مریم سعیدیان جزی و لیلا جنترانی
هدف این تحقیق بررسی چگونگی و دلایل مواجهه خواجه نصیرالدین طوسی با عباسیان و نیز ریشهیابی اندیشه و رفتار سیاسی خواجه براساس آثار ایشان در مبانی کلامی و فقهی قابل استخراج است. اهمیت تحقیق در آن است که در راستای فهم مبانی و اصول اندیشه شیعی، به تبیین مبانی خواجه به عنوان یکی از اندیشمندان مسلمان شیعی در تعامل با حکومت عباسیان میپردازد. وی با فهم دقیق و اصولی از آموزههای وحیانی و معارف اهلبیت (ع) و تجارب پیشین شیعه، قواعد مهمی را در حوزه اندیشه سیاسی استنباط کرد که پیامد آن مواجهه صحیح با واقعیتهای معاصر و زمینهسازی برای ظهور و بروز تفکر شیعی در حوزه اندیشه اجتماعی و سیاسی بود. روش پژوهش از نوع مطالعه کلامی و تاریخی بوده و نتایج نشان داد، مبانی نظری خواجه طوسی برگرفته از اصول اعتقادی شیعه، توحید و امامت است.
وی حکومت را لازمه زندگی بشر میداند، چرا که انسان فطرتاً اجتماعی است. حاکمیت را تنها حق خداوند و افراد مأذون از جانب خدا میداند. وی براساس حسن و قبح عقلی، حکومتی را مطلوب و ذاتاً دارای مشروعیت میداند که حاکم آن امام معصوم و منصوب از جانب خدا باشد، یا امام فرد یا افرادی را به عنوان نایب خاص یا عام خود بر این امر مهم معرفی کرده باشد. لذا، حکومت عباسیان غاصب خلافت است. خواجه براساس مبانی فکری خود که برگرفته از آیات و روایات امامان معصوم (ع) است و براساس منافع مسلمانان، خاصه تشیع، با بهرهگیری از قواعدی مانند تقیه، عدالت، امامت و… با حکومت عباسیان تعامل داشت.
مقدمهای بر عرفان اجتماعی در پرتو نهضت حسینی از محمدجواد رودگر
هدف پژوهش حاضر پرداختن به این سوال اساسی بود که آیا نهضت حسینی از قابلیت و ظرفیت لازم و کافی برای درک و دریافت عرفان اجتماعی و سلوک جهادی – انقلابی تمدنساز برخوردار است؟ روش پژوهش با رویکرد نقلی- عقلی بوده و نتایج نشان داد عاشورا که فعل معصوم (ع) و نهضت کربلا نهضتی پویا و پایا میباشد، جامع نبوت و امامت و رسالت و ولایت در بقای اسلام ناب محمدی (ص) است، عرفان اجتماعی را با گزارهها و آموزههای جهادی – حماسی، عقلی – عشقی و عدالتگستری و حقیقت محوری با جانمایه توحیدی در اختیارمان نهاد. نهضت حسینی، عرفان و عارفان اجتماعی را در معارفی که در خطبهها، نامهها، کلمات قصار و گفتگوها، اشعار و رجزخوانیها از سوی سیدالشهداء و یاران خاص و عام آن امامی که مصباح هدایت و کشتی نجات بود و هست ظهور یافت، معرفی کرد تا عرفان ناب اسلام و اسلامی تدینساز و تمدنپرداز به عنوان عرفان معیار، سلوک سنجشگر و شهود شاخص متجلی در میدان جهاد و شهادت، اسوه و شاهد قرار گیرد.
در تحقق عرفان اجتماعی در پرتو نهضت حسینی، مقامات عرفانی با روح و رائحه اجتماعی و نشان و نشانیهای انقلابی – جهادی تبیین و تحقق یافت تا روشن شود که مفاهیم عرفانی و آموزههای سلوکی خنثی و منفعل نبوده و از هویت فعال و ماهیت حماسی برخوردارند و عرفان اهلبیتی، عرفان عقلانیت و عدالت و معنویت تمام عیار است، عرفانی که دارای جهتگیریها و موضوعات و مواضع ظلم گریزانه، ظلمستیزانه و عرفان مبارزهجویانه است، نه عرفان خلوت و رخوت یا خنثی و اشرافی یا عرفان سکوت و سکون.
تربیت سیاسی در اندیشه شیعه اثنیعشری: مبانی و اصول حاکم بر آن از علی ملکی، محمد ترابی و علی شیرخانی
هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی و اصول حاکم بر تربیت سیاسی در جهت حفظ و حراست از نظام سیاسی و به منظور برقرای و تداوم صلح و امنیت در اندیشه شیعه اثنی عشری و بررسی اندیشه توماس هابز در این زمینه بود. در این راستا و با روش توصیفی – تحلیلی، مبانی شناخت و باور شامل عقل، وحی، تقوا و خویشتنداری و ایمان؛ مبانی هستیشناختی، منبع انسانشناختی، اصول تربیت سیاسی شامل اصل توحید محوری، عبودیت و ولایتمحوری، مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد، در فرایند تربیت سیاسی، فرد از منظر دینی میآموزد که ضمن شناخت محیط پیرامون، آن را بررسی، سپس براساس آموزههای دینی آن را تجزیه و تحلیل و در مرحله بعد موضع دینمدارانه إتخاذ نماید. معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناختی، سه مبنای محوری در جریان تربیت سیاسی است که مباحث تئوریک این فرایند را فراهم کرده و به تبع آن اصل توحید محوری، عبودیت و ولایت محوری، مسئولیتپذیری را تقویت و وظایف و تکالیف شهروندان را در قبال جامعه، مبتنی بر دین و دینداری تنظیم میکند.
در اندیشههای غربی به ویژه در اندیشه هابز تربیت سیاسی به دنبال حفظ وضع سیاسی موجود، اعمال کنترل اجتماعی و سیاسی از طریق یادآوری ترس و وحشت در وضع طبیعی بر نسل نو و تلاش در جهت تربیت افرادی مرید، هوادار و وفادار به دولت مطلقه است. در اندیشۀ شیعی، تربیت سیاسی درپی تحقق اهدافی نظیر ترتیب شهروندان مستقل و نقاد، تربیت افرادی تأثیرگذار و مشارکتجو در مسائل سیاسی و اجتماعی، ایجاد احساس مسئولیت به سرنوشت نظام سیاسی حاکم و نیز احساس مسئولیت نسبت به خویش، افراد جامعه و کل بشریت است.
آثار فضیلت توده بر تربیت سیاسی کارگزاران جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی از غلامرضا مهربان
هدف پژوهش حاضر بیان تأثیر فضائل اخلاقی به ویژه تؤده بر تربیت سیاسی و همچنین ترسیم گوشهای از الگوی تربیت سیاسی فضیلتگرای الهی برای کارگزاران جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی در قالب آثار فضیلت تؤده بر تربیت سیاسی، به جهت حل برخی از چالشهای نظام اسلامی بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج نشان داد، اندیشههای امام خمینی الگوی مطلوبی در زمینه تربیت سیاسی الهی ارائه میدهد.
دیدگاههای اخلاقی سیاسی ایشان ظرفیت تولید الگوی تربیت سیاسی فضیلتگرای الهی را دارد، زیرا وی یکی از بهترین توصیفها از نظام فضائل و رذائل را ارائه دادهاند. بروز رفتارهای سیاسی سنجیده، عدم تأثیرپذیری از محیط فاسد و افزایش تأثیرگذاری سیاسی و انتخاب جبهه سیاسی حقگرا برای فرد و جامعه از جمله این آثار است.
ظرفیتسنجی منابع فقه سیاسی شیعه در مباحث مکاسب محرمه تألیف بشری عبدخدایی، محمدتقی فخلعی و سید محمدتقی قبولی درافشان
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش بود که از موضوعات مکاسب محرمه به عنوان یکی از گستردهترین موضوعات فقه، چگونه میتوان در تبیین مبانی و منابع فقه سیاسی بهره جست؟ در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی ظرفیتهایی از فقه سیاسی موضوعات مکاسب محرمه پرداخته است. قواعد و مسائل فقه سیاسی و منابع اجتهاد در فقه سیاسی که با بررسی رویکرد فقها در استنباط موضوعات سیاسی در مباحث مکاسب محرمه قابل شناسایی است، عمده مباحث مورد بررسی در این پژوهش بودند. مهمترین نتایج تحقیق، شناسایی ظرفیت موضوعات مکاسب محرمه در شناسایی منابع تکمیلی برای اجتهاد در فقه سیاسی است که میتوان ضروت توجه به عقل، نظارت مقاصد شریعت و نیز توجه به مقتضیات زمان و مکان را به عنوان این منابع نام برد.
بدین صورت که عقل میتواند نقش مهمی در تعیین حدود موضوعات احکام سیاسی و نیز تشخیص ملاک اهم در موقعیت تزاحم در فقه سیاسی داشته باشد. کارکرد مقاصد شریعت را نیز میتوان در تفسیر نصوص در فرایند استنباط احکام شرعی و نیز شناخت ملاک اهم در موقعیتهای تزاحم پس از استنباط مورد توجه قرار داد. در رویکردهای معاصر به فقه سیاسی مانند رویکرد امام خمینی، توجه به مقتضیات زمان و مکان نیز به عنوان منابع تکمیلی در اجتهاد و تشخیص مصلحت در مسائل فقه سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است.
بازتاب منازعه مفهومی فقهای عصر مشروطه درباره قانون بر فرآیند توسعه سیاسی ایران معاصر از علیرضا صالحی، سید مصطفی ابطحی و ابوالقاسم طاهری
هدف پژوهش حاضر بررسی فراز و فرود فرآیند توسعه سیاسی در ایران معاصر با توجه به نگرشهای متفاوت فقهی فقهای عصر مشروطه نسبت به مفاهیم نوآیین بود. این پژوهش با استفاده از روشهای مطالعات جامعهشناسی تاریخی تفسیری در پی پاسخ به این پرسش است که نگرشهای فقهی فقهای عصر مشروطه درباره مفهوم قانون چه تأثیری بر فرآیند توسعه سیاسی در ایران معاصر گذاشته است؟ نتایج نشان میدهد، منازعه مفهومی فقهای عصر مشروطه در مواجهه با مفهوم قانون مستند به دلایل شرعی و ناپایداری فضای گفتگوی مسالمتآمیز میان آنان، به اتخاذ مواضع متضاد نظری و عملی منجر شد.
ارائه این نتایج متضاد در قالب فتاوای فقهی لازمالعمل به مردم، تقدسبخشی به عملکردها ذیل عناوین شرعی و طرد طرف مقابل، تأثیر به سزایی در شکلدهی به رفتارهای سیاسی ایرانیان داشت؛ به صورتی که به عنوان یکی از عوامل ایجاد چندپارگیهای اجتماعی، سیاسی و حقوقی و بروز رفتارهای خشونتآمیز در ایران معاصر محسوب میشود. ایجاد چنین شکافهای غیر منعطف در ایران عصر مشروطه لاجرم فضای مناسبی برای حرکت به سمت دستیابی به شاخصهای لازم در فرآیند توسعه سیاسی را تحت تأثیر قرار میدهد.
تحلیل گفتمان خطبههای نماز جمعه مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۹۸ پس از شهادت سردار سلیمانی از آرمان ذاکر
هدف پژوهش حاضر بررسی بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه در تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۹۸ س از شهادت سردار سلیمانی با استفاده از تحلیل زبانشناختی در چهارچوب نظریه گفتمان فرکلاف و دستیابی به رویکردها و ابزارهای زبانی به کار رفته در سخنان ایشان بود. در این راستا، هم ابزارهای زبانی انتقال محتوا در سخنرانی ایشان شناسایی شدند و هم محتوای سیاسی متن تبیین گردید. بنابراین، مسئلۀ اصلی این پژوهش کشف محتوا و لایههای پیدا و پنهان فرمایشات مقام معظم رهبری و نیز راهکارهای زبانی جهت دریافت و درک بهتر تمامی ابعاد زبانی و محتوایی این سخنان است.
نتایج پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، نشان داد که مهمترین موضوع در فرمایشات مقام معظم رهبری مقاومت در برابر دشمن از طریق پاسداشت ایامالله شهادت، تشییع و انتقام سردار شهید قاسم سلیمانی و تلاش برای قویتر شدن در برابر دشمنیهای آمریکا و استکبار جهانی است. توجه به این فرمایشات میتواند سیاست کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا را مشخص و تبیین نماید.
ایشان در این خطبهها با استفاده از ابزارهای زبانی همچون استفاده از بار معنایی واژهها، ایجاد دو قطبی نظام در برابر دشمن، استفاده از استعاره (قضیه حضرت موسی (ع))، تکرار مفاهیم کلیدی، ارجاع به قرآن کریم، ارجاع به حوادث پیشین و استفاده از جنبههای کاربردی مختلف زبان از جمله کارکرد ترغیبی زبان این مفاهیم را به طور کامل و تأثیرگذار به مخاطبان منتقل نمودهاند.
مؤلفههای مشروعیت سیاسی از منظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته فرهاد کرامت و حسین علیپور
هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفههای مشروعیت سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. در این پژوهش با رویکرد تاریخی و تحلیلی، ابعاد و مؤلفههای چندگانه مشروعیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی بوده، نتایج نشان داد که برای تقویت مؤلفههای مشروعیت سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی و برای حفظ پایداری و دوام نظام سیاسی، باید علاوه بر مبانی مشروعیتساز مربوط به زمان تأسیس، عوامل پایدارکننده و تداوم بخش آن را نیز مورد توجه قرار داد تا علاوه بر تحکیم قدرت نظام سیاسی، معیارهای دقیقتری برای ارزیابی عملکرد آن نیز به دست آورد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر چهار عنصر سازنده مشروعیت را مورد توجه قرار داده است، اما آنچه در عمل بیشتر مورد تاکید واقع شده، عناصر حقانیتساز قدرت سیاسی بودهاند تا دیگر عناصر. نکتهای که توجه به آن ضرورت بازنگری جدی در ارزیابی عملکرد جمهوری اسلامی براساس شاخص مشروعیت و طراحی برنامههای پژوهشی و عملیاتی مناسب برای آینده را، در راستای حفظ و تقویت مشروعیت، ایجاب میکند.
بررسی عوامل مؤثر بر روند هویت سیاسی جمهوری اسلامی ایران از مهدیه نامدار و غلامرضا بهروزی لک
هدف پژوهش حاضر آیندهپژوهی روند هویت سیاسی، در راستای تدوین چشمانداز مطلوب نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در این راستا، فرصتها و چالشهای ناشی از برخی رویدادهای محتمل تأثیرگذار بر آینده همچون جهانیسازی، گسترش نقش رسانهها و همچنین جنگ نرم مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل تأثیر رویداد بر روند، که یکی از روشهای مورد استفاده در مطالعات آیندهپژوهی اکتشافی است، به برجستهسازی روندهای گذشته و رویدادها و روندهای محتمل آینده و پیشرانهای مهم در اکتشاف آینده هویتسیاسی پرداخت.
نتایج نشان داد، فرصتها و تهدیدات زیادی پیشروی آینده هویت سیاسی ایران است. با استفاده از فرصتها و بکارگیری صحیح ابزارهای ارتباطی نوین، میتوان افزایش قابل ملاحظهای در سطح مشارکت مردم، گسترش فضای اعتماد در جامعه و به دنبال آن حس تعلق و وابستگی افراد در داخل از یکسو و مرزبندی شفاف و واقعی همراه با اقتدار با خارج از نظام را از سوی دیگر داشت.
مقایسه تحول نگرش به مفهوم جهاد در سلفیه به نوسلفیه و بررسی تأثیر آن بر تحولات سیاسی خاورمیانه به قلم محمد قانعی، سعید اسلامی و فاطمه سلیمانی پورلک
پژوهش حاضر با فرض تأثیر جهاد در ظهور نوسلفیه جهادی، تلاش کرد به مقایسه مفهومِ جهاد در اندیشه سلفیه و نوسلفیه و بررسی تأثیر آن در تحولات سیاسی خاورمیانه بپردازد. تحول در مفهوم جهاد از سلفیه اجتهادی به سلفیه جدید و جهادی چه تأثیری بر تحولات خاورمیانه عربی بر جای نهاده است؟ سوال اصلی این پژوهش بود. این پژوهش از روش جامعهشناسی تاریخی (از حیث روششناختی) و همچنین روش اسنادی متکی بردادههای اسنادی (کتابخانهای) بهره برده است. یافتهها نشان داد که جهاد در اندیشه سلفیه قدیم در عرض دیگر وجوب دینی، بهعنوان اقدامات خصمانه علیه کفار، منافقین و مشرکین برای دستیابی به آرمان آنان تعریف میشده، لیکن نزد نوسلفیه، جهاد، از دیگر عبادتها مانند نماز و روزه و حج مهمتر است.
از این نظر نتایج حاصل از این تحول مفهومی، از مفهوم دعوت در سلفیه به جهاد بهعنوان اسلام عملی در نوسلفیه و قرار دادن مفهوم توحید در مقابل دو مفهوم بدعت و شرک، بدعت در جوامع مسلمان و شرک در خارج از جوامع اسلامی بهصورت مضاعف به بازتولید خشونت هم در درون جوامع مسلمان، خاصه در خاورمیانه و هم در درون جوامع غیرمسلمان، بهصورت سه نوع ستیزش واکنشی، ایدئولوژیک علیه جوامع غیرمسلمان و ستیزش فرقهای در درون جوامع اسلامی به قطبیسازی امت اسلامی، ایجاد زمینه برای حضور قدرتهای فرامنطقهای، تغییر ژئوپلیتیک قدرت در منطقه خاورمیانه و در نگاهی کلیتر تضعیف یکپارچگی جهان اسلام منجر شده است.