انتشار جدیدترین شماره فصلنامه «نقد و نظر»

به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه :    

به گزارش خبرگزاری مهر، جدیدترین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی نقد و نظر ویژه تابستان ۹۷ منتشر شد. این فصلنامه به صاحب‌امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرمسئولی «محمدتقی سبحانی» انتشار یافته است.

عناوین مقالاتی که در این شماره انتشار یافته،بدین قرار است: «نظریه تفسیری بافت‌گرایانه قرآن؛ نگرانی‌ها و راهکارها»، «رویکرد باطنی شهید ثانی به شریعت»، «عرفان مدرن؛ چالشی نو در برابر عرفان اسلامی(بازخوانی عرفان مدرن و نقد سویه انسان شناختی آن)»، «کارکردها و چالش‌های گسترش حکمت عملی با تکیه بر آموزه‌های فارابی و آیت‌الله جوادی آملی»، «نظریه محقق اصفهانی(کم‍پانی) درباره معاد جسمانی و ابهامات آن»، «تحلیلی انگیزه شناختی از شکاکیت هیوم و تاثیر آن بر شهرت هیوم به الحاد: کوششی برای رفع اتهام شکاکیت از هیوم»، «تصورپذیری و توجیه باور وجهی؛ دفاع از مدل یبلو».

در چکیده مقاله «نظریه تفسیری بافت‌گرایانه قرآن؛ نگرانی‌ها و راهکارها» تألیف سیدمحسن کاظمی می‌خوانیم: «بافت‌گرایی نظریه‌ای معنایی است که بر نقش‌آفرینی بافت درون زبانی و برون زبانی در فرایندهای تولید و فهم معنا تکیه دارد و در مقابلِ وضع گرایی و یا دوئالیسم هسته‌گرا قرار دارد و به این ترتیب، نگرانی‌هایی را در حوزه تفسیر قرآن در پی دارد؛ زیرا آن را بر تقدیر اراده بافت عصر نزول، به دیدگاه قوم گرایان و بر تقدیر اراده بافت عصر مفسر، به دیدگاه مخاطب گرایان نزدیک می‌کند. 

به باور نگارنده اشکال‌های فراروی نظریه بافت‌گرایی، به سوء تقریر آن در آرای باورمندان و منتقدان مربوط می‌شود. به همین منظور، نگارنده از میان قرائت‌های مختلف فرمالیستی، پراگماتیستی، رفتارگرایی، مفهوم‌گرایی و معناشناختی، به نوعی رویکرد هرمنوتیکی گرایش می‌یابد که با تبیینی فلسفی بر سرشت بین الاذهانی فهم زبانی تاکید می‌ورزد و با اتکا بر ویژگی‌های بافتی متمایز قرآن، بر سیالیت هنجارمند معانی آن استدلال می‌کند. با این روش، به نگرانی‌هایی همچون عینیت ناپذیری معنای بافت نهاد، سیالیت معانی بافت نهاد و فرهنگ‌زدگی معانی بافت نهاد پاسخ داده می‌شود. برایند التزام به نظریه بافت گرایی را در تحول روش‌ها و ضوابط حاکم بر تفسیر متن، تغییر نوع نگاه به متن، معنا و عناصر موثر در فهم می‌توان یافت».

در مقاله «عرفان مدرن؛ چالشی نو در برابر عرفان اسلامی» تألیف محمدجواد رودگر می‌خوانیم: «عرفان مدرن مواجهه با امر متعالی در قالب دین داری تجربت اندیشانه است که براساس اندیشه و اشعار سهراب سپهری شکل گرفته است. عرفان مدرن مقومات و مولفه‌های وجودشناختی، انسان شناختی، اخلاقی ـ فقهی و سیاسی و اجتماعی خاصی دارد که در سویه انسان شناختی آن، تقابل «خودی» و«غیرخودی» یا «دیگری» و مسئله فنای فی الله و اراده سالک با قرائت خاصی مطرح است و با عرفان سنتی از جمله عرفان اسلامی، تفاوت‌ها و تهافت‌هایی دارد».

این مقاله درصدد پاسخ به پرسش فنای در خدا در مولفه انسان شناختی عرفان مدرن است و اینکه دارای چه معنا و مبنایی است؟ و چه نقدهایی برآن وارد است؟ در این مقاله، با تکیه بر هویت و ماهیت فنای فی الله و بقای بالله در عرفان اسلامی، به نقادی، سنجش و ارزیابی قرائت طراح عرفان مدرن پرداخته شده است که برون‌داد آن بدین قرار است: فنا در عرفان اسلامی به معنای نیست شدن نیست، بلکه فنای شهودی و رهایی از قیود عدمی و حدود، تعلقات و تعینات وجودی و هجرت از کثرت به وحدت است که عین بقا، به معنای بقاء بالله است. فنای عرفانی در عرفان اسلامی، تزاید و تصعید، توسعه و تکامل وجودی یا استعلاست و اراده سالک در مقام استغراق در اراده حق تعالی اشتداد می‌یابد تا توحید و ولایت الهیه حادث و حاصل شود.

یکی دیگر از موضوعاتی که در این فصلنامه مورد توجه قرار گرفته است «نظریه محقق اصفهانی (کم‍پانی) درباره معاد جسمانی و ابهامات آن» است. مسئله معاد و کیفیت حیات پس از مرگ، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است و متکلمان و حکیمان مسلمان نیز آرای متعددی در این زمینه ارائه کرده‌اند. عده‌ای معاد را منحصر به روح و نفس آدمی می‌دانند و گروهی به جسمانی بودن آن قائل‌اند و اهل تحقیق معاد را جسمانی و روحانی می‌دانند. 

در موضوع معاد جسمانی، درباره اینکه روح با کدام بدن محشور می‌شود، اختلاف است. محققان از متکلمان، نظریـه بازگشت مجدد روح به بدن طبیعی و عنصری را مطرح کرده‌اند و در مقابل، دیدگاه برخی حکیمان بر حشر روح با بدن مثالی است و رای حکمت متعالیه بر بعث روح با بدن مثالیِ برخاسته از سوی نفس استقرار یافته است. در این میان، حکیم آقا علی مدرس زنوزی دیدگاهی ابتکاری براساس مبانی حکمت متعالیه دارد که بزرگانی همچون میرزا محمدباقر اصطهباناتی که پرورش یافته حوزه درسی ایشان است و نیز شاگرد وی محمدحسین اصفهانی (محقق کمپانی) و دیگرانی مانند رفیعی قزوینی از وی تبعیت کرده‌اند. زنوزی معاد را بازگشت روح به بدن نمی‌داند، بلکه به باور وی این بدن است که به سراغ نفس و روح در عالم آخرت می‌رود. کمپانی در رساله کوتاهی که به تازگی انتشار یافته به تبیین این نظریه براساس پنج اصل و مقدمه پرداخته است. 

برچسب ها:

دین و اندیشه

226
0 0

لینک های مفید