به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه : به گزارش خبرگزاری مهر، در سومین شب از سلسله نشست های «عاشورا و امروز ما» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می شود حجت الاسلام سروش محلاتی، استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم درباره موضوع «جاهلیت و فساد، دو بستر حادثه عاشورا» سخنرانی کرد.
وی به تشریح رابطه بین تکلیف و نتیجه در اعمال عبادی و اجتماعی حول محور نهضت عاشورا پرداخت و گفت: دیدگاه تفکیک بین تکلیف و نتیجه دو مبنا دارد و اگر کسی یکی از این دو مبنا را بپذیرد میتواند ملتزم شود که تکالیف حساب جداگانهای از نتایج دارند و میتوان بدون توجه به نتایج، تکالیف را انجام داد.
او در این باره توضیح داد: مبنای اول تأکید دارد اساسا در تکالیف الهی نباید دنبال نتیجه بود؛ چون تکلیف برای رسیدن به نتیجه نیست و تکلیف برای تکلیف است. اشاعره چنین نظری دارند و معتقدند احکام مبتنی بر مصالح و مفاسد نیستند. آنان معتقدند در پس امر و نهی الهی ملاک و غایتی وجود ندارد که انسان بخواهد با انجام تکلیف به نتیجهای برسد. انسان فقط و فقط با انجام تکلیف، عبودیت و بندگیاش را اثبات میکند.
سروشمحلاتی با بیان اینکه «این مبنای اشاعره در بین متفکرین شیعی جایگاهی ندارد»، اضافه کرد: علمای شیعی در کلام و اصول پذیرفتهاند که احکم الهی مبتنی بر مصالح است و خداوند چون حکیم است هرگز حکمی را بدون مصلحت جعل نمیکند و همه احکام الهی برای رسیدن انسان به مصالحی است یا اگر خدا نهی میکند برای این است که جلوی مفسدهای گرفته شود. بنابراین مبنای اول در میان متفکرین شیعی جایگاهی ندارد.
برخی تکلیف گرایی ها جاعلانه و خطرناک است
او گفت: اما مبنای دوم نظریه تفکیک بین تکلیف و نتیجه که در بین علمای ما هم کم و بیش طرفداران جدی دارد، میگوید هرچند تکلیف دارای نتیجه و برای نتیجه است اما انسان آن را نمیداند و درک نمیکند؛ لذا بشر باید دغدغه تکلیف داشته باشد اما دغدغه نتیجه خیر. آنان معتقدند خداوندی که عالم و حکیم است احکام را برای رسیدن انسان به نتایج مطلوب قرار داده ولی از آنجا که آگاهی بشر محدود و ناقص است باید بدون محاسبه نتایج، تکالیف را انجام دهد. سروشمحلاتی با ذکر مثالی از علمای معاصر که به تفکیک بین نتیجه و تکلیف باور دارند، گفت: در عصر و زمان ما استاد مصباح یزدی از این دیدگاه دوم تبعیت و آن را ترویج میکند. بحثی از ایشان خواندم که مصر بودند ما تکلیفگرا نیستیم و نتیجهگرا هستیم ولی نتیجهگرایی که چیزی جز تکلیفگرایی نیست؛ چون راه برای تشخیص نتایج به روی انسان به طور کلی مسدود است.
این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه «به این دیدگاه نقد عملی و کاربردی وارد است»، گفت: مشکلی که تفکیک بین نتیجه و تکلیف به وجود میآورد بسیار خطرناک و وحشتناک است. ما در بسیاری از تکالیف اجتماعی دچار این مشکل میشویم که از یک طرف شخص قصد ادای تکلیف دارد و از طرف دیگر حاضر به قبول نتایج عمل خود نیست. وقتی به او میگویید کار تو پیامدهای ناگواری دارد، میگوید من کاری به نتیجه ندارم و تکلیفم را عمل میکنم؛ لذا این بحث مطرح میشود که ما در اقدامات و تصمیمگیریهای حکومتی اصلا کاری به هزینههایی که آن تصمیم بر جامعه تحمیل میکند نداریم. چون ما موظفیم تکلیف را دریابیم اما نتایج به ما ربطی ندارد و هر مشکل، مفسده و هزینهای اتفاق بیفتد، باید پذیرفت.
سروشمحلاتی افزود: طرفداران این عقیده برای اثبات خود به نهضت امام حسین(ع) اشاره میکنند. آنان میگویند امام حسین مبارزه کرد، به شهادت رسید، اصحاب و یارانش به شهادت رسیدند، خانوادهاش نیز اسارت کشیدند اما امام از انجام تکلیف خود کوتاه نیامد. امام محاسبه نکرد نتیجه تکلیفش چه خواهد بود و چه هزینهای باید بپردازد بنابراین ما هم باید خط تکلیفگرایی بدون التزام به نتایج را دنبال کنیم.
او یادآور شد: این تفکر جاعلانه و خطرناک به قدری وحشتاک و زیانبار بود که حدود سه سال قبل رهبری مجبور شدند به صراحت در مقابل این تفکر که در حال شیوع در جامعه بود موضعگیری کنند. ایشان گفتند «اینکه امام فرمودند ما دنبال تکلیف هستیم آیا معنایش این است که دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزی را گفت؟ حتما تکلیفگرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، طبق تکلیف عمل کند.»
سروشمحلاتی تأکید کرد: معنای تکلیفگرایی این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر طبق تکلیف عمل کند. یعنی ابتدا باید غایت و اهداف را مشخص کرد، سپس برای رسیدن به هدف، راه مشخص میشود. تکالیفی که پیامبران انجام دادند همه برای رسیدن به نتایج معین بود. البته کسی که برای رسیدن به نتیجه طبق تکلیف عمل میکند اگر هم به نتیجه مطلوب نرسید احساس پشیمانی نمیکند.
هرجا راه رسیدن به نتایج مسدود شد، راه تکلیف هم مسدود است
او اضافه کرد: اینکه تصور کنیم تکلیفگرایی معنایش این است به نتیجه نظر نداشته باشیم نگاه درستی نیست. به عقیده من رهبری احساس خطر کردند و صرفا اظهارنظر علمی نداشتند. اگر در جامعهای چنین تصوری بر مردم، نخبگان یا متولیان امور حاصل شود که ما تکالیفی را بدون نظر به نتایج و آثار آن دنبال کنیم، میتواند برای جامعه بسیار خطرناک و مفسدهآفرین باشد.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه سخنانش گفت: مثلا در امر به معروف و نهی از منکر فقها شریط انجام این عمل را گفتهاند که از آنها احتمال تأثیر است. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در جایی که انسان احتمال تأثیر و نتیجه نمیدهد نه واجب است و نه تکلیف.
او با تأکید بر اینکه «هرکجا راه رسیدن به نتایج مسدود شد، راه تکلیف هم مسدود میشود»، گفت: «در جهاد هم همینطور است. فقها پذیرفتهاند اگر دشمن بیش از دو برابر باشد تکلیف ساقط است؛ چون زمینه تحقق نتیجه که غلبه هست، وجود ندارد. بنا نیست ما انسانها را برای کشته شدن به میدان جنگ بفرستیم.
سروشمحلاتی در ادامه با اشاره به اینکه «در زمینه رسیدن به نتیجه نیز سه حالت وجود دارد»، گفت: در حالت اول انسان اطمینان دارد به نتیجه میرسد؛ در این صورت هم تکلیف است و هم نتیجه پست سرش میآید. در حالت دوم انسان اطمینان دارد به نتیجه نمیرسد؛ بنابراین چون نتیجه منتفی است تکلیف هم منتفی است. در حالت سوم انسان احتمال میدهد نتیجه تحقق یابد یا نیابد که بسیاری از اقدامات روزانه ما اینگونه است.
او با بیان اینکه «احتمال، موجب سقوط تکلیف نیست ولی باید هزینه و فایده آن را محاسبه کرد»، گفت: «کسی که با احتمال مبارزهای را شروع میکند باید بین آنچه به دست میآورد و آنچه از دست میدهد محاسبه کند. اینجاست که منطق جای خود را در مبارزه نشان میدهد و تصمیمگیری در این زمینه باید برعهده خردمندترین انسانهای هر جامعهای باشد؛ چون تصمیمات آنها برای همه مردم هزینه دارد. کسی که جامعه را نمیشناسد، از شرایط نظام بینالملل آگاهی ندارد نمیتواند چشمبسته تصمیم بگیرد و بگوید ما تکلیفگرا هستیم. اینگونه تکلیفگرایی منجر به سقوط و فساد است و هرگز چنین چیزی را نمیتوان به اسلام نسبت داد.
نتایجی که امام حسین(ع) به آنها رسید چه بود؟
سروشمحلاتی سپس با اشاره به قیام امام حسین (ع) گفت: روزی که حضرت میخواست از مکه بیرون بیایند فرزدق را دیدند و از او پرسیدند از کجا میآیی و چه خبر است؟ فرزدق برای امام اوضاع کوفه را توصیف کرد. گرچه هنوز مسلم شهید نشده بود و شرایط کوفه عادی بود اما فرزدق نگه بدبینانهای به مردم کوفه داشت. امام حسین بعد از توضیحات او سه احتمال بیان کردند. اول اینکه، اگر تقدیرات الهی آنگونه اتفاق افتد که ما میخواهیم خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنیم. اما اگر قضای الهی جلوی این امیدها را گرفت و آنچه ما امید داشتیم تحقق نیافت، آن کسی که درصدد رسیدن به حق است و انگیزه الهی دارد ضرر و زیان نکرده است. از بیان حضرت اینطور میتوان استنباط کرد که امام در این موقعیت نه اطمینان به نتیجه دارند و نه اطمینان به عدم رسیدن به نتیجه. ولی زمانی که گزارشهای بعدی از کوفه به حضرت رسید و نشان میداد شرایط تغییر کرده است، امام اولین کاری که کرد این بود که به اصحاب خود فرمودند شرایط کوفه تغییر پیدا کرده و زمینه برای موفقیتی که ما دنبال آن بودیم فراهم نیست بنابراین هر کس میخواهد برود، میتواند برود.در اینجا نتیجه تغییر پیدا کرده پس تکلیف هم تغییر پیدا میکند؛ بنابراین امام برای آخرین بار در شب عاشورا این مطلب را تکرار میکند.
سروشمحلاتی با طرح این پرسش که «آیا امام حسین به نتیجه رسید یا نه؟»، گفت: اگر هدف امام ایستادن جلوی حکومت ظالم یزید بود، امام به نتیجه رسید و واقعه عاشورا باعث شد جامعه مقابل این حکومت بایستد.
او تصریح کرد: حتی اگر فرض بگیریم حرکت امام حسین به ساقط کردن و ضربه زدن به حکومت یزید نینجامید اما نتایج مهم دیگری داشت. هدف امام حسین، جدا کردن حساب دین از حکومت فاسد بنیامیه بود که خود را به دین منتسب میکرد و این به نتیجه رسید. امام با مبارزه خود پرده نفاق را از حکومت یزید کشید تا معلوم شود حساب دین یک چیز است و حساب حکومت یزید چیز دیگر.
او در پایان با اشاره به سخنان امام خمینی مبنی بر اینکه «ما مأمور به تکلفیم هستیم، نه مأمور به نتیجه» گفت: این سخن امام هرگز به معنای این نیست که ما در تکالیف نتایج را محاسبه نکنیم. جمله امام خمینی بدین معناست که اگر ما براساس نتایج و بررسی عقلانی به تکلیفی رسیدیم، اما در عمل اتفاقاتی پیش بینی نشدهای افتاد، در پیشگاه خدا مؤاخذه نمیشویم.