اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
در هفته های گذشته گفتیم که تقوی و عبودیت به معنای اطاعت محض از اوامر و نواهی خداوند و پیروی از ادیان الهی است، که چنین اطاعتی مقتضای عقل و خرد نیز میباشد. و گفتیم که دستورات خداوند به منزله نسخه شفابخشی است که سعادت و خوشبختی ابدی را برای بشر تضمین می کند. حال اضافه میکنیم که این دستورات در طول زمان و متناسب با شرایط زندگی بشر بالطبع دچار تغییر خواهند شد، و البته اصول حاکم بر این اوامر و نواهی و جهت گیری آنها همواره ثابت خواهند بود.
دینداری و پرستش خداوند تاریخی به بلندای زندگی بشر دارد، و زندگی نوع انسان هیچگاه خالی از وجود دین و اعتقاد به خدای خالق نبوده است. این احساس فطری نیاز بشر به دین و از میان نرفتن اعتقادات دینی در فراز و نشیب های تاریخ گاه به «سخت جانی» دین تعبیر میشود، و گاه به «صد جان داشتن» دین!
انبیا بعنوان پیام آوران از جانب خداوند و حاملان آموزه های دینی، از ابتدای خلقت و در همه عصرها و نسلها با بشر همراه بودهاند. سلسله پیامبران منحصر به انبیایی که در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه میشناسیم همچون نوح، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، یعقوب، موسی، عیسی و غیرهم نیستند، بلکه مسلماً در سایر نقاط کره زمین، چنانچه انسانی زندگی میکرده است پیامبرانی نیز وجود داشته اند. خدای سبحان در قرآن کریم در بیان این مطلب می فرماید:
وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل:۳۶)
و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که [اعلام کند که] خدا را بپرستید و از [پرستش] طاغوت بپرهیزید
قرآن کریم راز تعدد ادیان و کثرت انبیا در طول تاریخ بشر را «آزمایش الهی» نسبت به انسانها دانسته و میفرماید:
لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجًا ۚ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ ۚ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ(المائده:۴۸)
برای هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا میخواست همه شما را امت واحدی قرار میداد، ولی میخواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛ پس به سوی کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف میکردید، آگاه میکند.
نکته مهم در مورد تمامی ادیان بجز دین اسلام، همانا موقتی و قومی بودن (محدودیت زمان و مخاطب) آنهاست. قرآن کریم در گزارش پیامبران الهی اینچنین تعابیری دارد:
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَیٰ قَوْمِهِ ...( هود: ۲۵)
وَإِلَیٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۚ ...( هود: ۵۰)
وَإِلَیٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ ... (هود: ۶۱)
وَإِلَیٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا ۚ ... (هود: ۸۴)
در ادیان بزرگ ابراهیمی این محدودیتها بخوبی آشکار است:
دین موسی: مخصوص قوم بنی اسرائیل بوده و در تعلیمات موسی علیه السلام وعده ظهور پیامبری از نسل داود با لقب «ماشیح» (تطهیر شده) داده شده است. پیروان عیسی علیه السلام او را آن پیامبر موعود دانستند، که معتقد شدند که او همان «ماشیح» (مسیح) میباشد.
دین عیسی: مخصوص قوم بنی اسرائیل بوده و در تعلیمات عیسی علیه السلام وعده ظهور پیامبری به نام «فارقلیط» داده شده است. قرآن کریم هر دو این موارد را گزارش میدهد. هم محدودیت مخاطب دین عیسی علیه السلام و هم وعده ظهور پیامبر بعدی (احمد، به تعبیر قرآن) در این آیه شریفه بیان شده است:
وَ إِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ(صف:۶)
و [یاد کن] هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنیاسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من بوده تصدیق میکنم، و به پیامبری که بعد از من میآید و نامش «احمد» است
ادیان غیر ابراهیمی نیز دارای محدودیت بوده و در آنها نیز وعده به پیامبر و موعود بعدی گزارش شده است:
دین زرتشت: موعود این دین پیامبری است به نام «سوشیانس»
دین بودا: موعود این دین پیامبری است به نام «میتریا»
دین اسلام، طبق آیات قرآن کریم دینی است جهانی، و ابدی. هم مخاطب این دین تمامی انسانها هستند و هم دوران معتبر بودن این دین انتهایی ندارد. قرآن در مورد مخاطبان دعوت پیامبر اسلام میفرماید:
قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا (الاعراف:۱۵۸)
بگو : ای مردم! یقیناً من فرستاده خدا به سوی همه شمایم؛
و در مورد عدم محدودیت زمانی دعوت رسول اکرم، و ابدی بودن این دین قرآن کریم می فرماید:
مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ ۗ(الاحزاب:۴۰)
محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است
اقتضای عمومی و ابدی بودن دین اسلام آنست که این دین دربردارنده تمامی نکات انسان ساز ادیان الهی سابق بوده، و بلکه بیش از آن را نیز واجد باشد، و «مهیمن» بودن قرآن کریم به عنوان متن الهی دین اسلام بر کتب آسمانی سایر ادیان اشاره به همین نکته است. کلام قرآن کریم نیز مؤید همین امر است که میفرماید:
وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْهِ ۖ(المائده:۴۸)
و ما این کتاب [قرآن] را به درستی و راستی به سوی تو نازل کردیم در حالی که تصدیق کننده کتابهای پیش از خود و نگهبان و گواه بر [حقّانیّت همه] آنان است؛