به نقل از سایت اخبار دین و اندیشه : به گزارش خبرگزاری مهر، دیرزمانی است که ملل، فرهنگها و ادیان توحیدی، صلح و عدالت را به عنوان بخشی مهم از شاخصهای زندگی متعالی انسان و جامعه بینالمللی مطالبه کرده و بشریت را به این مسیر فراخواندهاند. اما در عمل، به همان میزان که مطالبه این ارزشهای مشترک بشری و ادیانی تقویت گشته است، ظلم و بیعدالتی در برخی از نقاط جهان نیز به ویژه توسط برخی بازیگران تشدید شده است. ساختارهای جامعه بینالمللی معاصر که جدیترین دوران سیاستزدگی را تجربه میکنند، در ایجاد شالودههای یک صلح جهانی عادلانه و ماندگار عاجز مانده، بلکه گاه به دلیل تصمیمات معطوف به منافعی معین، بر عمق بحرانهای منطقهای و جهانی میافزایند. به مناسبت برگزاری همایش روزجهانی صلح ۲۰۱۸ مصاحبهای با قدرتالله علیزاده عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی انجام شده است که در ادامه می خوانید؛
*با توجه به شعار امسال سازمان ملل «حق بر صلح به مناسبت هفتادمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر» به نظر شما تا چه حدی این شعار در زمینه برقراری صلح در جهان محقق خواهد شد؟
امروز صلح جهانی، یکی از مهمترین مسائل مورد علاقه ملتها و دولتهاست و حتی آنهایی که عملا آن را به بازی گرفتهاند و بهانهجوی جنگ و جدال و تجاوز هستند، هم به ظاهر در راه تامین صلح و امنیت و آرامش جهانی و بقا و دوام آن از خود تمایل نشان میدهند، هر چند که با نیاتشان سازگاری ندارد.برای تامین صلح جهانی پایدار و حفظ جهان از جنگهای خانمانسوز ملتها و جلوگیری از تنشهای جهانی، از دیرباز طرحها و نظریههایی بر مبنای علم حقوق بینالملل و براساس محدود کردن حاکمیت دولتها، از طرف متخصصین و حقوقدانان و سیاستمداران پیشنهاد شده است که تقریبا هیچکدام نتوانستهاند خطر از بین رفتن صلح و آسایش و امنیت جهانی را بر طرف کنند و برای برقراری آن بطور واقعی اثری مطلوب داشته باشند. علت اصلی بیفایده بودن اینگونه نظریهها و پیشنهادها آن است که تهی از راستگویی و بشر دوستی و خالی از روحیه فداکاری است. در ارائه نظریهها فقط نقاط روبنایی توجه شده است نه مسائل زیربنایی و اساسی، و هرگز در راه تامین ریشههای اساسی و ساختن بنیادی مستحکم برای صلحی پایدار و فراگیر کوشش جدی به عمل نیامده است و هر آنچه که انجام شده است هم کارایی لازم را نداشته است.
ایجاد صلح ( چه جهانی و چه منطقهای) پیش از آنکه عملی مادی باشد یک امر معنوی و وابسته به روح ملتها و انسانهاست و اگر توجه بر مراقبت انسانهای مزبور به جهات معنوی آن نباشد، هرگز یک نظریه مشکلی را حل نمیکند. زیرا به قول یکی از سیاستمداران صلح چیزی نیست که بتوان آن را مانند یک محصول صنعتی تولید کرد، صلح کالایی نیست که بتوان آن را وارد و یا به جایی صادر کرد بلکه صلح عبارت است از ایجاد فکر سالم، سیاست سالم و ملت سالم. پس برای ثبات صلح و آرامش در جهان اعلام شعار تنها کافی نیست هر چند لازم است بلکه باید به دنبال ایجاد تفکر سالم بود و متاسفانه ما از کسانی که شعار صلح جهانی میدهند در غرب و در سازمانهای بینالمللی کمتر شاهد رجوع به ریشههای تنش و اصلاح آنها هستیم.
*به نظر شما با توجه به تحولات اخیر در منطقه و جهان از جمله داعش، سوریه، حمله عربستان سعودی در یمن، جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و مسلمانان میانمار و به خصوص ناامنی و بیثباتی در غرب آسیا برای ایجاد جهانی مملو از صلح و امنیت در سطح بینالمللی چه الزاماتی وجود دارد؟
با بررسیهای دقیق میشود فهمید که هیچکدام به دنبال اصلاح ریشهها و ایجاد تفکر سالم نیستند و هرکدام به نوعی موجب تشدید ناامنی در جهان هستند و چون در ایجاد سلامت خود را ملاک میدانند و اگر گروهی و کشوری با آنان همراه و هماهنگ شد خوب است و سالم و در غیر این صورت با خشنترین رفتارهای ممکن باید سرکوب شود مادامی که این تفکر حاکم و غالب است نباید بشر روی صلح و آرامش را ببیند، مگر اینکه به دنبال سلامت فکر بشر باشند و باشیم.